اولین کلمه که گفتی
سلام عشق مامان سلام شکر مامان بعد همه این گرفتاریها و دور افتادن از وبلاگت اومدم تا آپ کنم قول میدم چیزی را از قلم ندازم اما یه کوچولو فرصت نیاز هست. تو مریضی دفعه آخر بردمت دکتر برات بخور تجویز کرد تو این فاصله بهونه میکردی و نق میزدی خانومی که اونجا بود گفت داره میگه مامان منم که بی حوصله گفتم اشتباه میشنوه اما هر روز نزدیکت این کلمه را ادا کردی تا دیروز و امروز کامل پشت من میایی و میگی ما ما ن بازم شک داشتم و امتحان کردم جز من به کسی اینو نمی گی زمانی که منو صدا میکنی میگی ما ما ن . لباتو محکم فشار میدی م را تا ادا کنی و هر روز داری هنر نمایی میکنی.مامان قربون مامان...